امروز 20 اسفند، سومین سالگرد مهرداد است. آرام به اتفاق نامزدش رضا، برای رفتن سر خاک مهرداد و تجدید خاطرات گذشته، راهی کرمان می شوند. رضا: (با نگاهی به آرام) تو فکری عزیزم؟ آرام: (لبخند رو به رضا) نه، خوبم رضا: (لبخند) ولی من الان جز یه خانم تو فکر و خموش چیزی بغل دستم نمی بینم آرام: (لبخند) دیونه رضا: (لبخند)میدونی؟ آرام: چی رو؟ رضا: ( با اشاره به سبد میوه ها) الان فک کنم اون میوه ها خودشون همدیگه رو پوست می کنن، بعدم پرواز میکنن به مقصد (اشاره به عشق و تنهایی قسمت سوم
داستان عشق و تنهایی قسمت دوم
داستان عشق و تنهایی
آرام ,رضا ,لبخند ,تو ,الان ,اشاره ,آرام لبخند ,اشاره به ,رضا لبخند ,میوه ها ,رضا با
درباره این سایت